دکتر هادی زارعی

کارشناس ارشد کارآفرینی/دکتری مدیریت فناوری دانشگاه تهران

سقوط آزاد کیمیا علیزاده

  • ۸۲۲

« دخترم کیمیا! همۀ مردم، به ویژه بانوان ایران زمین را شاد کردی. شادی همیشگی را برایت آرزومندم.» این جمله را حسن روحانی رییس جمهوری ایران، 5 سال پیش و پس از افتخار آفرینی کیمیا علیزاده تکواندوکار جوان ایرانی در المیپیک ریو 2016 با کسب مدال برنز برای او نوشت چرا که نخستین زن ایرانی بود که در المپیک مدال می‌گرفت.

  این روزها اما هیچ یک از مقامات ارشد ایران به کیمیا تبریک نگفت وقتی سه حریف را شکست داد چرا که او حالا عضو تیم ملی تکواندو ایران نیست و در گام نخست هموطن خود ناهید کیانی را شکست داده بود ولی در نهایت نتوانست مدالی بیاورد این در حالی است که دوره قبل مدال برنز را اورده بود و البته بعد از مهاجرت گفته بود فرهنگ و حجابم مانع از این شد که مدال طلا بیاورم و اگر آزادی پوشش داشته باشم می توانم طلا بیاورم!!! چقدر این حرف مضحک است. واقعا کسییکه فرهنگ و هویت خود را مانع کسب موفقیت های بیشتر خود بداند!!

 وقتی بعضی گفتند کیمیا اولین مدال المپیکی یک ورزشکار زن را به دست آورد اما بیشتر تحسین معنوی شنید و پاداش مادی  نگرفت و از این رو سرخورده شد و چمدان‌ها را بست و رفت وزارت ورزش پاسخ داد:« 300 سکۀ طلا، یک خانه، یک دستگاه اتومبیل و تقبل چند عمل جراحی در سخت ترین شرایط تحریمی کاری بوده که در حق این ورزشکار انجام شده و البته حق او هم بوده اما حق هم وطنان او نبوده که دل شان شکسته شود. و جالب اینجاست با اینکه مدال برنز المپیک را اورده بود ولی جوایزش را در حد مدال طلا دادند...

 دولت آلمان با درخواست پناهندگی کیمیا علیزاده موافقت کرد ولی عضو تیم ملی تکواندوی آلمان نشد یا هنوز نشده و درسال گذشته هم وقتی در مسابقات اروپایی حذف شد گمان رفت در المپیک حاضر نخواهد شد اما در یک اقدام عجیب که کاملا مشخص بود سیاسی بوده است در قالب تیم پناهندگان در المپیک حضور یافت و جالب تر اینکه بر خلاف شعار جدایی سیاست از ورزش نهادهای بین المللی در یک اقدام کاملا سیاسی او را رودرروی یک ایرانی قرار دادند.

ولی چقدر در المپیک تنها بود. هیچ کس مشوقش نبود. دعای خیر مردم پشت سرش نبود و ...

با این همه نمی‌توانم اقدام کیمیا را درک کنم. هر جای دنیا دوست داری زندگی کن. هر پوششی که می‌خواهی برگزین. اما مگر می‌توان در مقابل ایران و ایرانی ایستاد و رفت به خاطر این که در فلان مصاحبۀ تلویزیونی سؤال باب میل شان را پرسیده اند. خوب، مصاحبه نکن! اینها توجیه مبارزه با یک هو وطن پیش چشم بیگانگان نیست. ناهید کیانی که بازیکن باشگاهی نبود. عضو همان تیم ملی بود که تو هم عضو آن بودی.

ممکن است بعضی بگویند چگونه است که مریم میرزا خانی را همین چندی پیش ستودیم؟ مگر او هم از ایران نرفته بود؟ آری! رفت اما در مقابل ایرانی نایستاد. نام ایران را بلندآوازه‌تر کرد. بحث بر سر رفتن و نرفتن که نیست. صحبت از رو در رو قرار گرفتن است.

فقط و فقط می توان برای او ابراز تاسف نمود که اینگونه به ملت و مردم و نظام خود پشت کرده و رودرروی یک هم وطن قرار گرفته است. البته وقتی چندی قبل مصاحبه اش را دیدم که همسرش وسط صحبت هایش به او توهین می کند به نظر می آید دست هایی پشت پرده بوده است. ولی هر چه که باشد عواقب کارها و اقدامات بی خردانه اش فقط و فقط به عهده خودش هست. 

هنوز هم دیرنشده است. بهتر است که کیمیا علیزاده از مردم و نظام و وطن عذرخواهی کند و به آغوش این ملت بازگردد. چرا که در موارد مشابه نشان داده شده است که این مردم و نظام توبه افرادی که به وطن خود پشت کرده اند را با اغوش باز می پذیرد...

واقعا مدال طلای جواد فروغش چقدر لذت بخش بود. و لذت بخش تر از آن سجده شکر او بعد از کسب مدال بود. به افتخارش باید ایستاد...

 

توضیح: قسمتی از مطلب برگرفته از سایت عصر ایران