دکتر هادی زارعی

مدیرعامل شرکت مشاوران کاوش------------------------ دکتری مدیریت تکنولوژی از دانشگاه تهران

دکتر هادی زارعی

نورالدین پسر ایران: خاطرات سید نورالدین عافی

  • ۵۵

سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد می‌شود. خانوادة او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیمایی‌ها و فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کند. با شروع جنگ ایران و عراق می‌خواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمی‌پذیرند. بارها و بارها اقدام می‌کند و بالاخره موفق می‌شود. در پاییز سال 1359 دورة آموزش نظامی می‌بیند و راهی مناطق غرب کشور می‌شود و در سپاه مهاباد به فعالیت می‌پردازد. در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان می‌شود و پانزده ماه آنجا می‌ماند؛ ولی مدام در اندیشۀ راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقۀ جنگ ایران و عراق عازم می‌شود، برادر کوچک‌تر صادق هم به همراهش می‌رود و در یک بمباران حملة هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید می‌شود. بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت می‌کند و او در بیمارستان‌های کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد؛ ولی چون از قسمت شکم و صورت و چشم و بینی آسیب‌های جدی دیده، حتی با این عمل‌ها، به طور کامل بهبود نمی‌یابد. به تبریز می‌رود و بعد از شش ماه به جبهه برمی‌گردد. در مرخصی‌هایی که در تبریز می‌گذراند به فعالیت‌های مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانوادۀ شهدا و مجروحان بیمارستان‌ها می‌پردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمی‌گردد. در عملیات‌های زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و ... شرکت می‌کند و بارها به‌شدت مجروح می‌شود و با وجودی که جانباز 70 درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه برمی‌گردد.

در هجده سالگی چهره‌اش در اثر جراحت‌های شدید و جراحی‌های زیاد کاملاً شکل خود را از دست می‌دهد. در سال 1363 با دختری شانزده ساله به نام معصومه عقد می‌کند. در 1366 ازدواج می‌کند و در سال 1367 اولین فرزندش، که دختر است، متولد می‌شود. در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیات‌های زیادی شرکت می‌کند. پس از قبول قطع‌نامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان می‌رود و باز هم تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمی‌گردد. نورالدین هنوز دردها و ناراحتی‌های جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.

بنده عمیقا خواندن این کتاب زیبا را توصیه می کنم.